|
سه شنبه 9 آبان 1398برچسب:, :: 1:59 :: نويسنده : fati
رام بودم . ساکت بودم . شاد بودم . تنها بودم .
تو امدی . شاد بودی . شلوغ بودی .وسوسه بودی . تنها بودی . مهربان شدی . دلسوز و پر هیجان و ارام در دلم جا گرفتی . سنگدل شدی . بی احساس و بی تفاوت .................. تو رفتی . گریه کردم .....هیچ ..... متنفر شدم . افسرده شدم . تنها شدم . غایب شدی . انتقام شدم .............. نخواست . میخواستم بروم فکرم نخواست .اما عقلم گفت برو داشتم میرفتم که تو گفتی نرو التماس شدی . سر تا پا خواهش . حسرت و درد . اما من رفتم ![]()
سه شنبه 9 آبان 1398برچسب:, :: 1:40 :: نويسنده : fati
این بار تو بگو که "دوستت دارم"... نترس... من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند حرف نمی زنند راه می روند... نفس می کشند... ولی چیزی حس نمی کنند... فقط فکر می کنند فکر می کنند و فکر می کنند.... می خواستم بمانم:رفتم می خواستم بروم:ماندم نه رفتن مهم بود و نه ماندن...! مهم من ودم که نبودم... ![]()
پنج شنبه 4 آبان 1398برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : fati
حیف نون بچش بعد عید فطر به دنیا میاد... اسمشو می ذاره پس فطرت بچه داداشم 6سالشه خورده بود زمین تنها انگیزه ام برای بچه دار شدن اینه که از ارث محرومش کنم! تو چشای دوست دخترتون به مدت40ثانیه خوب نگاه کنید، دوستم تعریف می کرد هر وقت می خواسته بره حموم گوشیشو قفل می کرده بعد می رفته ما کجا ![]()
پنج شنبه 27 مهر 1398برچسب:, :: 19:7 :: نويسنده : fati
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام،
![]()
پنج شنبه 27 مهر 1398برچسب:, :: 1:27 :: نويسنده : fati
چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو؟ بی تو مردم گاه می اندیشم که خبر مرگ مرا با تو چه کسی می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی روی تو را کاشکی می دیدم، شانه بالا زدنت را، بی قید و تکان دادن دستت را که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر را که عجب!عاقبت مرد؟ افسوس کاش می دیدم من به خود می گویم: "چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد؟ ![]()
سه شنبه 25 مهر 1398برچسب:بی انصاف نباش!, :: 15:15 :: نويسنده : fati
دلی را برایت به دریا زدم که از آب واهمه داشت و تو برای من حتی دستانت را خیس هم نکردی ![]()
سه شنبه 25 مهر 1398برچسب:, :: 15:2 :: نويسنده : fati
"روزی با هم خواهیم گریخت از این شهر خالی از شادی ،با تقدیر نبردی تن به تن خواهیم کرد...وپیروز خواهیم شد بر این سیاهی...!" و او رفت... تا اینگونه آخرین دروغ های یک گلادیاتور ،درتاریخ ماندگار شود!... ![]()
سه شنبه 25 مهر 1398برچسب:گرفتی؟لیاقت می خواد!, :: 14:54 :: نويسنده : fati
اگر روزی تهدیدت کردند بدان در برابرت ناتوانند، اگر روزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست اگر روزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد... ![]()
سه شنبه 25 مهر 1398برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : fati
غریب است دوست داشتن!و عجیب تر از آن دوست داشته شدن... وقتی می دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد... و نفس ها و صدا ها و نگاهمان در روح و جان هم ریشه زده... به بازیش می گیریم... هر چه او عاشق تر ما سر خوش تر... هر چه او دل نازک تر ما بی رحم تر... تقصیر از مانیست،تمام قصه های عاشقانه این گونه به گوشمان خوانده اند...! ![]() ![]() |